عبدالبهاء در کتاب «مفاوضات» بحثی دارد تحت عنوان «موازین ادراک»، که در آن بحث ایشان این مطلب را بیان میکند که موازین ادراک چهار تا بیشتر نیست و ما از این چهار طریق می توانیم حق و حقیقت را پیدا کنیم ،بعد شروع می کند یک یک این ها را مورد گفتگو قرار دادن و رد کردن تا اینکه به بحث مطلوب خودش میرسد:
عباس عبدالبهاء در کتاب «مفاوضات» می نویسد: عباس عبدالبهاء در کتاب «مفاوضات» می نویسد: [عبارات داخل گیومه توضیحات منصفانه نگارنده است]
مفاوضات 219-220: « میزان ادراک آنچه مسلّم است منحصر در چهار موازین است [البته این انحصار در مدارک دیگر او پنج تا عنوان شده است] یعنی حقائق اشیا باین چهار چیز ادراک میشود .
اوّل میزان حسّ است یعنی آنچه بچشم و گوش و ذائقه و شامّه و لامسه احساس میشود اینرا محسوس میگویند ... میزان حسّ ناقص است زیرا خطا دارد ... در بسیار امور خطا کند لهذا نمیشود بر آن اعتماد کرد . [پس حس را از اعتبار می اندازد یعنی در واقع علوم تجربی را اعتبار می اندازد در این صورت چطور «باید دین مطابق علم باشد» (بخشی از تعلیم چهارم بهائیت) علم و تجربه ایکه خطاکار است] .
میزان ثانی میزان عقل است ... اختلاف فلاسفه اولی و عدم ثبات و تبدیل فکر دلیل بر این است که میزان عقل تامّ نیست چه اگر میزان عقل تامّ بود باید جمیع متّفق الفکر و متّحد الرّأی باشند . [عقل هم تام نیست و اعتبار ندارد باز «تطابق دین با عقل» (بخشی از تعلیم چهارم بهائیت) هم خدشه می پذیرد]
میزان ثالث میزان نقل است و آن نصوص کتب مقدّسه است... این میزان هم تامّ نیست بجهت آنکه نقل را عقل ادراک کند بعد از اینکه نفس عقل محتمل الخطاست چگونه توان گفت که در ادراک و استنباط معانی اقوال منقوله خطا ننموده بلکه عین صواب است زیرا ممکن است که خطا کند و یقین حاصل نمیشود .[پس چگونه بهائیان به آثار باب و بهاء استناد می کنند و از آن آثار برداشت می کنند در حالیکه معتقدند انسان به هیچ نصی نمیتواند اعتماد کند؟] پس بدان آنچه در دست ناس است و معتقد ناس محتمل الخطاست زیرا در اثبات و نفی شیء اگر دلیل حسّی آرد واضح شد که آن میزان تامّ نیست و اگر دلیل عقلی گوید آن نیز تامّ نیست یا اگر دلیل نقلی گوید آن نیز تامّ نیست
پس واضح شد که در دست خلق میزانی نیست که اعتماد نمائی [عجب گفته صریح و واضحی!] بلکه «فیض روح القدس» میزان صحیح است که در آن ابداً شکّ و شبهه ای نیست و آن تأییدات روح القدس است که بانسان میرسد و در آن مقام یقین حاصل میشود .»
ایشان همین مطلب را در جلد اول کتاب «مکاتیب» صفحات 110-113 و 152-153 به زبان عربی گفته است.
نتیجه گیری: بهائیان نمیتوانند دلیل عقلی و نقلی بیاورند و نمی توانند بگویند دین باید مطابق علم و عقل باشد . چون با کتاب های «مفاوضات» و «مکاتیب» رهبرشان عباس عبدالبهاء سازگاری ندارد و هرکس چنین گفته بی ربط بافته است.
کلمات کلیدی: